top of page
Shadow Show

جستاری در تَنِ شعر

بررسی دفتر یک سر و هزار صدا

این گفت‌وگو به بررسی جایگاه فرهنگ، ادبیات، زبان و مهاجرت از منظر نظریه‌پردازانی چون ژیژک، لاکان، آدورنو، فوکو، سعید، باتلر، باختین و دیگران می‌پردازد. مصاحبه با نگاهی انتقادی، ادبیات را به‌عنوان بازتابی از تنش‌های ناخودآگاه فردی و اجتماعی، ابزار مقاومت در برابر سلطه‌های ایدئولوژیک، و فضای گفت‌وگویی برای بیان صداهای حاشیه‌ای تحلیل می‌کند. همچنین نقش رسانه‌ها، تجربه‌ی زیسته مهاجران، تحولات شعر معاصر، ویژگی‌های بیانی زبان، و چالش‌های فردیت و جمع‌گرایی در ادبیات امروز بررسی شده است. این متن بین دیدگاه نظری و تجربه شخصی نویسنده پیوندی زنده برقرار می‌کند و به اهمیت ایجاد ساختارهای پشتیبان  برای ادبیات مهاجرت تاکید دارد. این گفت‌وگو نخستین‌بار در ماهنامه فرهنگی ادبی سخن منتشر شده  است. سال دهم / شماره ۱۰۰ / بهمن‌ماه سال ۱۴۰۳ خورشیدی

یک سر و هزار صدا و آدان خاک حاصلخیز.png

بررسی دفتر یک سر و هزار صدا / تهران. نشرسیب سرخ. چاپ اول ۱۳۹۹

این مجموعه در سه بخش تنظیم شده است و با زبانی تصویری و استعاری، جنبه‌های گوناگون زن بودن را به شکلی منسجم و چندلایه به تصویر می‌کشد.

بخش نخست که مقدمه‌ی مجموعه را تشکیل می‌دهد، روایتی خودزندگی‌نامه‌ای است که با صراحت و ظرافت، واقعیت‌های پیچیده و گاه متناقض روابط عاشقانه در جهان مدرن را بازگو می‌کند. این بخش با تصویری از رانندگی آغاز می‌شود، جایی که زن ابتدا دنده عقب گرفته و تا پیش از نخستین رابطه‌اش بازمی‌گردد. او سپس، با حرکت رو به جلو، در جاده‌ای پرپیچ‌وخم پیش می‌رود که هر رابطه همچون ایستگاهی در مسیر، تجربه‌ای تازه و تأثیری منحصربه‌فرد بر او به جا می‌گذارد. تصویر رانندگی زنی که جاده را با تمام چالش‌ها و زیبایی‌هایش طی می‌کند، نمادی از شناخت، اندیشه‌ورزی و انتخاب آگاهانه در مسیر زندگی عاطفی‌ او است. مسیری که در نهایت به وصالی ختم می‌شود که هم مقصدی نهایی است و هم فرصتی برای بازنگری در معنای عشق و هویت در دنیای مدرن.

بخش دوم با عنوان « یک سر و هزار صدا»، به موضوعات هویت و عشق اختصاص یافته است. این بخش با زبانی سرشار از تصاویر طبیعی و حسی، به بازتاب دوگانگی‌های عاطفی و اجتماعی نقش‌آفرینی زنانه در روابط می‌پردازد. اشعار این بخش در واقع نمایی نزدیک‌تر از روابطی است که در مقدمه روایت شده‌اند و تضادهای درونی و بیرونی در تجربه‌های زنانه و مردانه را آشکار می‌کنند. این کاوش به بررسی پیوند میان آسیب‌پذیری و تاب‌آوری در چارچوب این نقش‌ها می‌پردازد. 

بخش سوم با عنوان «آدان، ‌زمین حاصلخیز» با زبانی صریح و بی‌پرده جنبه‌هایی از مادرانگی را به تصویر می‌کشد که به‌ندرت در ادبیات به آن پرداخته شده است. این بخش مسیری پرفرازونشیب را از حسرت و شرم سقط، انتظار دشوار بارداری، تا شادی و سنگینی بار مادر شدن به تصویر می‌کشد.

بررسی دفتر یک سر و هزار صدا / تهران. نشرسیب سرخ. چاپ اول ۱۳۹۹

این مجموعه در سه بخش تنظیم شده است و با زبانی تصویری و استعاری، جنبه‌های گوناگون زن بودن را به شکلی منسجم و چندلایه به تصویر می‌کشد.

بخش نخست که مقدمه‌ی مجموعه را تشکیل می‌دهد، روایتی خودزندگی‌نامه‌ای است که با صراحت و ظرافت، واقعیت‌های پیچیده و گاه متناقض روابط عاشقانه در جهان مدرن را بازگو می‌کند. این بخش با تصویری از رانندگی آغاز می‌شود، جایی که زن ابتدا دنده عقب گرفته و تا پیش از نخستین رابطه‌اش بازمی‌گردد. او سپس، با حرکت رو به جلو، در جاده‌ای پرپیچ‌وخم پیش می‌رود که هر رابطه همچون ایستگاهی در مسیر، تجربه‌ای تازه و تأثیری منحصربه‌فرد بر او به جا می‌گذارد. تصویر رانندگی زنی که جاده را با تمام چالش‌ها و زیبایی‌هایش طی می‌کند، نمادی از شناخت، اندیشه‌ورزی و انتخاب آگاهانه در مسیر زندگی عاطفی‌ او است. مسیری که در نهایت به وصالی ختم می‌شود که هم مقصدی نهایی است و هم فرصتی برای بازنگری در معنای عشق و هویت در دنیای مدرن.

بخش دوم با عنوان « یک سر و هزار صدا»، به موضوعات هویت و عشق اختصاص یافته است. این بخش با زبانی سرشار از تصاویر طبیعی و حسی، به بازتاب دوگانگی‌های عاطفی و اجتماعی نقش‌آفرینی زنانه در روابط می‌پردازد. اشعار این بخش در واقع نمایی نزدیک‌تر از روابطی است که در مقدمه روایت شده‌اند و تضادهای درونی و بیرونی در تجربه‌های زنانه و مردانه را آشکار می‌کنند. این کاوش به بررسی پیوند میان آسیب‌پذیری و تاب‌آوری در چارچوب این نقش‌ها می‌پردازد. 

بخش سوم با عنوان «آدان، ‌زمین حاصلخیز» با زبانی صریح و بی‌پرده جنبه‌هایی از مادرانگی را به تصویر می‌کشد که به‌ندرت در ادبیات به آن پرداخته شده است. این بخش مسیری پرفرازونشیب را از حسرت و شرم سقط، انتظار دشوار بارداری، تا شادی و سنگینی بار مادر شدن به تصویر می‌کشد.

زبان و سبک این مجموعه شباهت‌هایی با «منظومه‌ای به قطر و قد» دارد، اما به‌عنوان اثری مستقل منتشر شده است. چه دلایلی شما را به این تصمیم رساند؟

هدف من خلق دو مجموعه متمایز بر پایه‌ی نوشتار زنانه (اکریچر فمینه) بود: یکی با عنوان «منظومه‌ای بی‌قطر و قد» که تمرکز خود را نه بر تجربه زیسته خاص زنانه، بلکه بر موضوعات اجتماعی و سیاسی قرار داده است، و دیگری با عنوان «یک سر و هزار صدا» که به طور مشخص بر تجربه زیسته زنانه متمرکز است. هر دو مجموعه در یک بازه زمانی نوشته و تدوین شده‌اند، اما به دلیل تفاوت‌های مضمونی، به‌صورت جداگانه به چاپ رسیده‌اند.

زبان و سبک این مجموعه شباهت‌هایی با «منظومه‌ای به قطر و قد» دارد، اما به‌عنوان اثری مستقل منتشر شده است. چه دلایلی شما را به این تصمیم رساند؟

هدف من خلق دو مجموعه متمایز بر پایه‌ی نوشتار زنانه (اکریچر فمینه) بود: یکی با عنوان «منظومه‌ای بی‌قطر و قد» که تمرکز خود را نه بر تجربه زیسته خاص زنانه، بلکه بر موضوعات اجتماعی و سیاسی قرار داده است، و دیگری با عنوان «یک سر و هزار صدا» که به طور مشخص بر تجربه زیسته زنانه متمرکز است. هر دو مجموعه در یک بازه زمانی نوشته و تدوین شده‌اند، اما به دلیل تفاوت‌های مضمونی، به‌صورت جداگانه به چاپ رسیده‌اند.

زبان و سبک این مجموعه شباهت‌هایی با «منظومه‌ای به قطر و قد» دارد، اما به‌عنوان اثری مستقل منتشر شده است. چه دلایلی شما را به این تصمیم رساند؟

هدف من خلق دو مجموعه متمایز بر پایه‌ی نوشتار زنانه (اکریچر فمینه) بود: یکی با عنوان «منظومه‌ای بی‌قطر و قد» که تمرکز خود را نه بر تجربه زیسته خاص زنانه، بلکه بر موضوعات اجتماعی و سیاسی قرار داده است، و دیگری با عنوان «یک سر و هزار صدا» که به طور مشخص بر تجربه زیسته زنانه متمرکز است. هر دو مجموعه در یک بازه زمانی نوشته و تدوین شده‌اند، اما به دلیل تفاوت‌های مضمونی، به‌صورت جداگانه به چاپ رسیده‌اند.

زبان و سبک این مجموعه شباهت‌هایی با «منظومه‌ای به قطر و قد» دارد، اما به‌عنوان اثری مستقل منتشر شده است. چه دلایلی شما را به این تصمیم رساند؟

هدف من خلق دو مجموعه متمایز بر پایه‌ی نوشتار زنانه (اکریچر فمینه) بود: یکی با عنوان «منظومه‌ای بی‌قطر و قد» که تمرکز خود را نه بر تجربه زیسته خاص زنانه، بلکه بر موضوعات اجتماعی و سیاسی قرار داده است، و دیگری با عنوان «یک سر و هزار صدا» که به طور مشخص بر تجربه زیسته زنانه متمرکز است. هر دو مجموعه در یک بازه زمانی نوشته و تدوین شده‌اند، اما به دلیل تفاوت‌های مضمونی، به‌صورت جداگانه به چاپ رسیده‌اند.

زبان و سبک این مجموعه شباهت‌هایی با «منظومه‌ای به قطر و قد» دارد، اما به‌عنوان اثری مستقل منتشر شده است. چه دلایلی شما را به این تصمیم رساند؟

هدف من خلق دو مجموعه متمایز بر پایه‌ی نوشتار زنانه (اکریچر فمینه) بود: یکی با عنوان «منظومه‌ای بی‌قطر و قد» که تمرکز خود را نه بر تجربه زیسته خاص زنانه، بلکه بر موضوعات اجتماعی و سیاسی قرار داده است، و دیگری با عنوان «یک سر و هزار صدا» که به طور مشخص بر تجربه زیسته زنانه متمرکز است. هر دو مجموعه در یک بازه زمانی نوشته و تدوین شده‌اند، اما به دلیل تفاوت‌های مضمونی، به‌صورت جداگانه به چاپ رسیده‌اند.

bottom of page